این متن قرار بود شعری باشد از بیرون به درون٬
که مخاطباناش شاعراناش شوند٬
شاعرانی که میخواستند مرزِ بیرون و درون برداشته شود؛
که از بیرون و درون خسته شده بودند؛
اما گیر کرد٬ اسیر شد؛ بینِ این کلمات
و همین بیرون ماند٬ بینِ شاعراناش٬ بینِ باقیِ اُسرا
***
این کلمات نوشته شدهبود٬ که خوانندگاناش روی کولِ من بپرند:
همهی آنهایی که بیروناند٬
همهی آنهایی که بینِ بیرون و درون اسیرند٬
تا با هم به سمت «درون»یها برویم؛
شاید بعضیشان به ما بخندند٬
شاید بعضیشان «اونجوری» نگاهمان کنند٬
شاید …
شاید بهتر باشد این متن پایانبندی نداشته باشد
شاید اینطوری زنده ماند
آخر میخواستیم شعرها به درون راه یابند
شرحِ عکس: علیاکبر محمدزاده٬ دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف و دبیر انجمن اسلامیِ آن دانشگاه که از بیست و ششام بهمن ماه٬ و سیامک سهرابی دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی حملونقل و رئیس هیئت رئیسهی شورای عمومی انجمن که از نهم اسفندماه هشتاد و نه در بازداشت بهسر میبرند.
شاعران در خوانشِ شعر باتوجه به یا فارغ از عکس مختارند.
دوست داشتن در حال بارگذاری...