پارادوکسِ هزینه/فایده: ترازویی با شاهینِ موهوم
“ تخصصِ ویژه ی مدرنیسم٬ در ساختنِ توهماتی است که خود توانایی فرار از آن را نداشته باشند”
ژان بودریار
در تمامیِ جوامعِ اخلاقمدار٬ خواه سنتی خواه مدرن٬ خواه دموکراتیک و خواه توتالیتر٬ حرکت بر خلاف عرفِ عمومیِ جامعه با برخوردهایی از سوی آن برای حفظِ نظمِ غالب روبرو می شود٬ که موضوعِ موازنه ی هزینه/فایده را به معضلِ اصلیِ تمامی فعالینِ پیشرو جوامع تبدیل کرده است. رهیافت سطورِ آینده طرحِ سوال از امکان و عدمِ امکان نظارتِ دائمی بر افراد از سوی نهادهای قدرت-بدونِ پاسخ به این سوال- و سپس استفاده از سوالِ مذکور به عنوانِ مثالی برای پی گیریِ بحث از طریق معرفیِ سیستمِ سراسربین pan-opticon و در نهایت بازگشت به پارادوکسِ فوق و تلاشی برای فائق آمدن بر آن خواهد بود.
سابقه ی ترس از شنودِ مکالماتِ تلفنی-و بعدها فضای مجازی- میانِ فعالینِ سیاسی به قبل از انقلابِ اسلامی برمی گردد٬ ترسی که استفاده ی رسمی از این اطلاعات به عنوانِ مدرکِ جرم (به عنوانِ مثال در پرونده ی نشریاتِ دانشجویی سال 86 دانشگاه پلی تکنیک) نشان می داد چندان بی مورد نبوده است. اما تنها پس از انتخاباتِ سالِ هشتاد وهشت بود که واهمه ی زیرِ نظر بودن از سطحِ فعالینِ سیاسی/مدنی به توده ی مردم سرایت کرد. از طرفی مسئولینِ انتظامی با تاکیدِ مداوم بر رصدِ ایمیل ها و اس ام اس ها[1] و دستگیریِ گردانندگانِ سایت های خبری و ارسال کنندگانِ ایمیل های انبوه[2] سعی در فراگیر تر شدنِ تصورِ فوق داشته و دارند. در طولِ این مدت بحث های زیادی راجع به امکان پذیر بودنِ کنترلِ ارتباطاتِ شخصی از لحاظِ تکنیکی انجام شده که هرچند هیچ کدام پاسخِ قطعی به این سوال ندادهاند اکثرن امکان پذیریِ پردازشِ این حجم اطلاعات را اگرنه ناممکن٬ بسیار نامحتمل دانسته اند. به بیانِ دیگر حتا اگر مراجعِ قدرت بتوانند به تمامیِ ایمیلها/اساماسها/تلفنهای افراد اشراف داشته باشند (که این خود از لحاظی تکنیکی موردِ تردید است) پردازشِ این اطلاعات از آنجا که بعد از غربالِ اولیه نیاز به اپراتورِ انسانی دارند بسیار سخت و دور از ذهن می نماید. البته امکانِ رصدِ گروهی از افراد و یا رصدِ تصادفیِ افراد همچنان قابلِ رد کردنِ قطعی نیستند. بررسیِ تئوریکِ موضوع مطمئنن به درکِ بهتر و دقیقترِ وضعیتِ پیش آمده کمک خواهد کرد.
سیستمِ زندانِ سراسربین اواخرِ قرن هجدهم توسط فیلسوف فایده گرای انگلیسی جرمی بنتهام معرفی و پیشنهاد شد. سیستمِ فوق در واقع نوعِ خاصی معماری برای زندان ها بود که از طرفی تعدادِ زندانبان های لازم برای کنترل زندانی ها را شدیدن کاهش می داد و از طرف دیگر امکانِ فرار زندانیان را. این طرح شاملِ دو استوانهی هممرکز بود که استوانهی درونی مخصوصِ زندانبان ها و بیرونی برای سلولها در نظر گرفته شده بود. دیوارهی داخلیِ استوانهی بیرونی تنها با میلههای فلزی طراحی شده بود٬ به طوری که تمامیِ سلول از طرفِ زندانبان قابلِ رویت باشد. از طرفی استوانه ی داخلی با تعدادِ زیادی حفره (ساختاری شبیهِ برج های کفترخانهی سنتیِ ایرانی) ساخته می شد٬ به نحوی که زندانی به هیچ وجه نمی تواند متوجه شود که زندانبان در هرلحظه از کدام حفره در حالِ زیرِ نظر گرفتنِ کدامیک از زندانی هاست. در طرح های اصلاح شده راهروهای استوانه داخلی به شیوهای ماز مانند طراحی شدند که با انعکاسِ صدای مکرر شانسِ اطلاع یافتنِ زندانیان از محلِ زندانبان به کمکِ صدای پایش را بگیرند. به این ترتیب (و با تبیینی که عمدتن توسطِ میشل فوکو٬ مخصوصن در کتابِ تنبیه و مجازات ِ وی، ارائه شده) زندانی دچاراین توهم میشود که همواره در حالِ مراقبت از طرفِ زندانبان است. کارکردِ خاصِ این طرح٬ در درونیسازیِ نظارت بر افراد است. به این معنی که اِعمالِ روشِ فوق٬ در طولانی مدت باعث میشود فرد با فراموش کردنِ مرجعِ اعمالِ قدرت٬ خود به صورتِ ناخودآگاهانه اعمالِ خود را کنترل کرده و سانسور نماید. هرچند ایده ی فوق در طولِ زندگیِ خودِ بنتهام٬ با وجودِ تلاشِ فراواناش٬ عملی نشد؛ توانایی بالقوهی آن برای درونی سازیِ نظارت باعث شده به روشِ غالبِ نهادهای قدرت (حکومت/زندانها/سربازخانهها/مدارس… ) تبدیل شود. مثالِ مطرح شده در ابتدای بحث نمونهای کلاسیک از اعمالِ طرحِ سراسربین در جامعه ی ایران است.
همانطور که گفته شد هرچند فعالینِ (اینجا) سیاسی/مدنی با به کارگیریِ این طرح از طرفِ مراجعِ قدرت هیچگاه نمیتوانند مطمئن شوند که تحتِ نظارت هستند یا نه٬ آگاهی نسبت به «توهمی بودنِ» این نظارتِ دائمی موضوعی است که به فرارِ فرد از تلهی درونیشدنِ نظارت کمک شایانی میکند. به این ترتیب تصمیمِ فرد منوط به پاسخِ سوالهایی مانندِ :« نهادِ قدرت (اینجا حاکمیت) تواناییِ نظارت بر چند درصدِ بالای هرمِ فعالین را دارد؟ جایگاهِ من در هرمِ فعالین کجاست؟ احتمالِ رصدِ تصادفی توسط سیستمهای نظارتی چقدر است؟ هزینهی احتمالیِ فعالیت به چه مقدار است؟ در صورتِ موفقیت٬ فایدهی فعالیتِ فوق به چه مقدار است؟ و …» خواهد بود. سوالهایی که پاسخِ «شخصی» شان شکل دهنده ی موازنه ای بینِ هزینه و فایده ی فعالیت و در نهایت تصمیمِ فرد خواهند بود.
[1] بیست و پنج دی هشتاد و هشت
[2] سایت گرداب – هفت دی هشتاد و هشت – فارس نیوز، خبری تکمیلی شانزده دی
پینوشت: بیش از یک سال بود که پستهای بلاگ تگِ سیاسی نخورده بودند … به هر حال متنِ بالا ٬با مقداری تغییر در سه خطِ اول٬ برای خبرنامهی انجمنِ دانشگاه آماده شده بود.
پینوشت دوم: نقلقولِ فوق از بودریار٬ در اصل دربارهی تلویزیون بیان شده است.
بیان دیدگاه