ششصد و بیست و چهار ساعت
دستکم13 روز پخش مستقیم و بدونِ وقفهی تلویزیونی از دوشبکهی خبری الجزیره و العربیه٬ حتا اگر پخش مستقیمهای منقطع شبکههایی مثل BBC,France24,CNN,MSNBC,… را درنظر نگیریم٬ بهتنهایی 624 ساعت پخش زنده را به وقایع اخیر مصر اختصاص میدهد. مقداری معادل 12 دوره مسابقاتِ جامِ جهانی. این پوششِ بیسابقه با حضورِ فیزیکی تعدادِ زیادی خبرنگار حرفهای به صورتِ قانونی همراه شد٬ خبرنگارانی که ورودشان تنها از روز هفتم فوریه و با ورود اعتراضات به روز چهاردهمِ خود محدود شد. شبکهی خبری الجزیره با مقاومت در برابر درخواستهای مکرر حکومت مصر برای توقف پوشش مستقیم وقایع میدان التحریر٬ نقشِ اصلیترین و معتبرترین شبکهی خبری حاضر در مصر را به عهده گرفت تا بازدیدهای اینترنتی از صفحهی مربوط به پخش مستقیم اینترنتیاش در عرض یک روز 2500 درصد رشد کند. طیِ تنها یک هفته تعداد بازدید کنندههای آمریکاییِ این صفحه به تنهایی از مرز 1.6 میلیون بازدید گذشت.
این حجم بیسابقه پوشش رسانهای بدونشک تاثیر مستقیمی بر سیر اتفاقات هر کشوری خواهد گذاشت. اما این تاثیرات کدامند؟ به نفع کدامیک از طرفینِ درگیر بودند؟ به چهمقدار بازتاب دهندهی واقعیت بودند؟ و در کدامیک از جایگاههای علت یا معلولِ اعتراضات مردمی مصر خواهند نشست؟ برای پاسخ بهتر چنین سوالاتی این تاثیرات را به صورت زیر دستهبندی میکنیم.
1. هماهنگیِ اعتراضات
هردو مورد اعتراضات مصر و تونس به روالِ جنبشهای اعتراضیِ اخیر جهان بدون رهبری متمرکز شکل گرفتند. هماهنگی اعضای جنبش با هم و اطلاعرسانیِ برنامهها همواره یکی از مهمترین دغدغههای چنین جنبشهایی بودهاند که تا امروز- و عمدتن- توسط شبکههای اجتماعی مجازی پاسخ داده میشد. در موردِ جنبش اعتراضی مصر نیز هماهنگیهای اولیه و اطلاعرسانیِ اجتماعاتِ نخستین توسط همین شبکهها انجام شد. از طرفی دیگر مشکلی که همواره گریبانگیر چنین جنبشهایی است عدم اعتماد اعضای جنبش به پتانسیلهای آن است. عدم اعتمادی که در شک کردن به تعداد معترضین٬ موفقیت یا عدم موفقیت در شکلدهی تجمع٬ حجم سرکوبها و … خود را نشان میدهد. در مورد اعتراضات تونس٬ برهههایی از اعتراضات مصر که اینترنت مختل نبود و روزهای پیش از انتخابات ایران وظیفهی رفع این مشکل نیز به عهدهی شبکههای اجتماعی مجازی بود. ازینرو دولت مصر انتظار داشت با قطع کامل اینترنت هماهنگی ادامهی اعتراضات مختل شده و تجمعات شکل گرفته رفته رفته پراکنده شوند. اما آنچه که در عمل اتفاق افتاد برتریِ بیچون و چرای پخش مستقیم تلویزیونی را بر گزارشهای خبریِ معمول (نظیرِ گزارشهای شبکههای خبری از انقلابِ سال57 ایران) و گزارشهای پراکندهی شهروند-خبرنگاران (مانند ویدئوهایی که از اتفاقاتِ اخیر ایران به شبکههای خبری ارسال میشد) نشان داد.
پخش مستقیم از آنجا که اتفاقاتِ هر لحظه را بلافاصله به مخاطب منتقل میکند فرصت تصمیمگیری و مشارکت در کنشِ اجتماعی را به مخاطب میدهد٬ در حالی که هر دو نوع گزارش ذکر شده در بالا رابطهای منفعلانه را به مخاطب خود تحمیل میکنند که فرصتِ مشارکت در اتفاقات را از او میگیرد. از طرف دیگر شبکههای خبری با پخش مستقیم فرصتِ استفاده از اطلاعات ارسالی از شهروند-خبرنگاران را از خود دریغ نمیکنند و به اینگونه میتوانند همزمان از مزایای آن (نظیر پراکندگیِ پوشش) نیز بهره ببرند.
2. تهییج عمومی
تمایل به پیروی افراد از رفتار جمع از شناختهشدهترین اصول روانشناسی اجتماعی است. پخش مستقیم تلویزیونی با نشاندادن مداومِ کنشهای بخشهای متفاوت جامعه٬ افراد را به مشارکت در کنش و تصمیمگیری برای پیروی از یکی از طرفین درگیر ترغیب میکند. نکتهی قابل ذکر درین مورد این است که پخش زنده با دامن زدن به فضای احساسی افراد مردد جامعه را اغلب به طرفداری از سمتی که فکر میکنند موردِ ستم واقع شده (معمولن طرف مقابلِ نهاد قدرت) تشویق میکنند.
3. جلب اعتمادِ بیشتر
گزارشهای زندهی تلویزیونی از آنجا که فرصت ویرایش و قلب واقعیت را از رسانهها میگیرند مورد اعتمادترند. از طرفی با بالارفتنِ ساعات پخش مستقیم امکان گزینشِ اتفاقات جاری کمتر شده و میتوان اطمینان داشت که آنچه در حال رخ دادن است تقریبن به تمامی در حال انعکاس است. این خصوصهی پخشِ زنده مخصوصن در مقایسه با گزارشاتِ شهروند-خبرنگاران از اهمیت ویژهای پیدا میکند٬ اهمیتی که تاثیرِ آنرا میتوان با مقایسهی واکنشِ کشورهای غربی به خشونتهای مصرهشتاد و نه و تهران هشتاد و هشت دریافت.
4. کم کردن امکان گفتوگو
شاید این مورد از معدود معایبِ پخشِ مستقیم تلویزیونی باشد. گزارشهای مستقیم٬ مخصوصن اگر مثلِ موردِ مصر طولانی مدت باشند٬ توجه بسیاری به خود جلب میکنند٬ از سویی دیگر بارِ خبریِ این گزارشات معمولن از بارِ تحلیلیِ آن بیشتراست. به این ترتیب این برنامهها با جذب مخاطبینِ برنامههای تحلیلی به سمتِ خود از حجم گفتوگوهای بین طرفین درگیر میکاهند و به این ترتیب به فضای هیجانیای که معمولن بر چنین جنبشهایی حاکم است دامن میزنند.
نکتهای که در پایان مایلم آنرا برجسته کنم این است که هرچند همانطور که در بالا گفته شد پوششهای وسیع خبری کمکهای شایانی به جنبشهای اعتراضی میکنند٬ تنها زمانی امکانپذیرند که جنبشی شکل گرفته باشد و کنشهای موثری از خود نشان داده باشد٬ و این تنها زمانی امکانپذیر است که پشتوانهی قوی اجتماعی برای آن جنبش وجود داشته باشد. به بیان دیگر این نوع گزارشات تنها بعد از شکلگیری و رشدِ نسبیِ جنبشها٬ و بهعنوانِ جایگزینی برای شبکههای اجتماعی میتوانند کمککننده باشند و نه برای شکلدهی جنبش.
* پینوشت: در همین زمینه و از دیدگاهی متفاوت بخوانید:
Nieman Journalism lab- How Egypt’s Uprising is helping redefine The idea of a “media event”
بیان دیدگاه